ادْعُ إِلى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ.
اخیرا فرصتی دست داد تا به بازخوانی پرونده یک دعوای قدیمی بپردازم ، موضوعی که به سال 86 یعنی سه سال پیش بر میگردد .
داستان از آنجا آغاز شده که عبدالکریم سروش در مصاحبه با نشریه هلندی Zemzem ، متن قرآن کریم را متأثر از افکار و عقاید و روحیات و خلقیات و فضای زندگی رسول اکرم (ص) معرفی کرد که البته همانطور که عموم اهل قلم و تحقیق به خاطر دارند جار و جنجال و سروصدای زیادی در این رابطه به راه افتاد .
متن مصاحبه سروش در آدرس زیر قابل دسترسی است :
طبیعی ترین ، متعارفترین ، علمی ترین و سازنده ترین عکس العملی که همواره در این مورد و در موارد مشابه توسط دوستان عزیز اهل تحقیق و منطق و عزیزان دارای بصیرت و بینش عمیق همواره صورت می پذیرد همانا تکفیر ، لعن ، سب ، پوشیدن کفن ، راهپیمایی ، اعلام انزجار ، به آتش کشیدن عکس ، کشیدن کاریکاتور و ... است که همواره تأثیر بسزایی در تنویر افکار عمومی نسبت به صحت و سقم مطالب و ادعاهای مطرح شده داشته است .
البته صدور فتوای اعدام از جانب تشکل ها و نهادهای مختلف عمدتا دانشجویی و نیز تخطئه ارگانهای مسؤول بویژه قوه قضائیه بواسطه تأخیر در اجرای احکام صادره توسط دادگاههای صحرایی دانشجویی را نیز در این رابطه نباید فراموش کرد . که بیت الغزل معرفت است و همواره هرگونه توطئه فرهنگی و اعتقادی را در این مرز و بوم در نطفه خفه کرده و همانگونه که امروزه شاهد هستیم به برکت این مجاهدتهای عالمانه در سنگر علم و دانش ، هیچ شبهه و پرسش بی پاسخی در ذهن جوانان ما در هیچ یک از زمینه های فکری از قبیل اعتقادی ، سیاسی ، اجتماعی و ... باقی نمانده است .
البته مطبوعات روشنگر و وزین در این رابطه وظایفی دارند که همواره و پیشاپیش خیل عظیم برادران به این وظایف عمل کرده اند که از مهمترین این وظایف عبارت است از کشف و تبیین پشت صحنه این توطئه شوم از طریق انتشار اسناد همکاری فرد مزبور با موصاد ، سیا ، اینتلیجنت سرویس ، کا.گ.ب ، استخبارات و ساواک . شامل فیشهای حقوقی و پرینت حسابهای بانکی و عکسهایی که فرد با نمایندگان سازمانهای مزبور گرفته است . البته در پاره ای از موارد فرد علاوه بر استخدام رسمی همزمان در سازمانهای مربوطه ، به صورت ساعتی با سرویسهای جاسوسی منطقه نیز همکاری داشته است که در غالب موارد ، قرارداد استخدامی و متن مذاکرات صورت گرفته در رابطه با نرخ دستمزد توسط منابع خبری معتبر یا برخی از اعضاء تحریریه روزنامه رؤیت شده است .
در نهایت نیز همز و لمز و هجو و هزل فرد مزبور نباید فراموش شود که از راههای مختلفی می توان بدین مهم دست یازید ، که یکی از آنها یافتن یک نقطه ضعف بزرگ در گذشته زندگی فرد است از قبیل اینکه مثلا یک عکس با کراوات یا یک عکس در حال استعمال دخانیات یا لا اقل عکسی که درآن فرم ریش و سبیل فرد با قیافه امروزی او متفاوت باشد پیدا کرده منتشر نماییم . و خواننده خبیر و آگاه مستحضر است که هر یک از موارد سه گانه (کراوات،سیگار،ژیلت) به تنهایی کافی است که ماهیت پلید شخص برای عموم مردم دنیا افشا شود .
اگر هم دست بر قضا فرد در گذشته نام یا نام خانوادگی خود را تغییر داده باشد ، پروپاگان کردن این موضوع (که البته صرف ادعا برای اثبات کافی است) می تواند در پاسخگویی عالمانه به مدعیات وی بسیار مؤثر باشد . که در مورد بحث بحمد الله این امکان بواسطه تغییر همزمان نام و نام خانوادگی فرد به نحو مطلوبی فراهم است .
وقتی ما عبدالکریم سروش را با نام قدیم وی (به فرض صحت مدعا) ، حسین حاج فرج دباغ خطاب می کنیم دیگر چه نیازی به آوردن دلیل و برهان و استدلال در پاسخگویی به شبهات طرح شده توسط وی خواهیم داشت ؟ که از جهل او همین بس که نامش حاج فرج بوده و سروش نبوده و از فضل و علم و دانش ما همین بس که بر تاریخ زندگی شخصی افراد اشراف کامل داریم. و در موقعیت مقتضی اقدام به افشای آن می نماییم .
کافی است جستجوی مختصری در تارنمای گوگل داشته باشید تا به انبوه بیانیه ها در محکومیت فرد مورد بحث در سایتها و وبلاگها دست پیدا کنید که شاه بیت آنها نامیدن مجرم به نام مزبور است . و از این طریق به مقصود علما و محققین و اهل بحث و نظر در پاسخگویی به شبهات نامبرده میانبر زده شده است .
تمت المزاح .
***********************
در مورد مصاحبه کذایی عبدالکریم سروش اما اتفاق مبارکی در صحنه علم و فرهنگ این مرز و بوم به وقوع پیوست که در موارد مشابه قبلی کمتر شاهد یک چنین فضایی بوده ایم .
در مورد اخیر برخی از اهل قلم و اهل فکر و برخی از علما و روحانیون و نیز بعضی از مراجع عظام تقلید نه تنها در تبعیت از منویات برادران محترم و برخی تشکل های فعال اقدام به تکفیر و صدور حکم اعدام برای طرح کننده شبهه ننمودند بلکه در کمال بردباری و سعه صدر اقدام به نوشتن نامه به فرد مزبور نموده و از در مباحثه و مناظره علمی با وی در آمدند و نکته جالب توجه این که در متن این نامه ها از تعبیرات محترمانه و ملاطفت آمیز و برادرانه در مورد نامبرده استفاده نموده و در کمال احترام و با رعایت ادب بحث به نقد وی پرداخته اند .
نقدهایی که در این رابطه نوشته شد ، از جنبه های مختلف ، موضع سروش را به چالش کشیده اند که الحق و الانصاف غالب آنها از متانت ، استواری و شیوایی در خور تحسینی برخوردار هستند . که مطالعه شبهه و پاسخهای طرح شده می تواند به ورزیدگی ذهن محقق کمک شایانی کند .
در میان این ناقدین نام بعضی از مراجع تقلید همچون حضرت آیت الله العظمی شیخ جعفر سبحانی (حفظه الله) و حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (حفظه الله) نیز به چشم می خورد.
در مجموعه جوابهایی که مشاهده کردم جوابیه سید محمد علی ایازی ، قرآن پژوه معاصر را یکی از عالمانه ترین و متخلقانه ترین و بردبارانه ترین و تبعا نافذترین جوابیه ها یافتم که ذیلا به این جوابیه و برخی دیگر از جوابیه های منتشر شده اشاره می کنم .
پاسخ حجت الاسلام سید محمد علی ایازی به مصاحبه سروش :
پاسخ ایازی به نامه دوم سروش (نه طوطی نه زنبور)
در بخشی از پاسخ سیدمحمدعلی ایازی به نامه دوم سروش چنین آمده است :
آنچه مایه مسرت مضاعف است، فعال شدن همه جانبه حوزه علمیه قم و مشارکت در این بحث جنجالی و بهره گیری از این فرصت برای پاسخ به شبهات و اشکالات است که در مجموع می توان رویکرد و گفتمان آن را علمی ، منطقی ، معقول و درمقایسه با بحث های گذشته، ازسطح متکامل تری ارزیابی کرد، هرچندکه انتظار می رود خویشتن داری در برابر نظریه مخالف و پیروی از جدال احسن و برگزیدن زبان پاک به دور از تکفیر و تفسیق بیشتر شود. و برای رونق دین و علم ضروری تر به نظر می رسد. اگر کسانی این روزها به راهی دیگر رفته، و در برابر نقد عالمانه از روشهای دیگری استفاده کرده، از درون حوزه ها مورد نقد جدی قرار گرفته است.
به هرحال این سخن کاملاً منطقی خواهد بود که جز در فضایی آزاد و تحقیق گستر، این اهداف پیش نمی رود و این بحث ها اندک مناسبتی با ارعاب و تکفیر ندارد و اگر عالمان دین می خواهند هم قدم یا پیش قدم درین راه باشند، باید در مواجهات و مخاطبات شان علمی تر و منطقی تر قلم بزنند .
شاید امروز شرایط بهتری برای مقایسه میان کسانی که با منطقی عالمانه به نقد این مباحث می پردازند و آنهایی که فکر می کنند، همچنان دوره های گذشته است که باید با این روش به هدایت عوام و مریدان خود بپردازند، فراهم شده است، شرایطی که خواه و ناخواه به اصلاح ادبیات دینی منجر خواهد شد. قرآن کریم در پانزده قرن پیش، راه دعوت به دین و معنویت و راهنمایی به پروردگار را به روشنی تعیین کرده است: ادْعُ إِلى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ. (نحل/124) در این راهنمایی تنها راه برای دعوت به پروردگار بهره گیری از حکمت و موعظه حسنه و در نهایت جدال احسن معرفی شده است. بدون شک در چنین شرایطی است که می توان دیدگاه ها راشناخت و مقایسه و زمینه رونق دانش مسلمین و تعالی منطق دینی را فراهم کرد. فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ. واز سوی دیگر فرموده است: وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً(نساء/94). به کسی که نزد شما اظهار اسلام می کند مگویید تومؤمن نیستی. یعنی کسی را بی جهت تکفیر نکنید.
اکنون ، به سراغ یکایک مباحثی می رویم که جناب آقای دکتر سروش در نامه دوم خود خطاب به آیت الله جعفر سبحانی نوشته و از نظر اینجانب جای تأمل و وارسی دارد.آنچه در این مقاله دنبال می شود، دنبال کردن گفتمان حقیقت وحی نبوی و فرآیند آن با روشهای تطبیقی بیشتر با استناد به خود این کتاب و برای روشن شدن حقیقت و فراهم کردن فضا برای مقایسه دیدگاه ها با یکدیگراست.
پاسخ آیت الله العظمی شیخ جعفر سبحانی به مصاحبه دکتر سروش :
( این همه آوازها از شه بود )
نامه دوم آیت الله سبحانی به سروش(نامه با این جملات آغاز می شود ) :
دانشمند محترم جناب آقاي دكتر سروش
با اهداء سلام
نامه جنابعالي همراه با مصاحبه دوم كه در برخي از روزنامهها منتشر شده بود، به دستم رسيد. براي اين كه در داوري، دچار لغزش نشوم دوبار آن را به دقت خواندم. لازم ديدم يك رشته تذكراتي را تقديم كنم، اميد است دربارة آنها تأمل و دقت بشتري فرماييد.
جوابیه عبدالعلی بازرگان :
جوابیه دکتر عبد الله نصری :
جوابیه سید یحیی یثربی :
جوابیه آیت الله ناصر مکارم شیرازی :
جوابیه بهاء الدین خرمشاهی :
جوابیه حمید رضا مظاهری سیف :