۱۳۸۹ مهر ۸, پنجشنبه

شتر خوابيده هم كه باشد از الاغ بزرگتر است

این چند روز که به عاقبت این وجیزه نویسی فکر می کنم، چند مطلب به ذهنم رسیده که اولیش همون بحث نوشتن اصول که نمیشه گفت قواعد نوشتن بود که شما گفتید و تو این موضوع چیزی که امروز ذهن مبارک رو قلقلک می داد حکایت لغو و درافتادن در لغوه
لغو برای من لزوما جک گفتن نیست که اون صوابه. درگیر بحث های خشتکی شدن مانند یافتن آثار صهیون که از آیات الهی بیشتره یه طرف بومه و طرف دیگه اش بحث های بعد شام و بعد قهوه کافی شاپی در مورد اگزیستانسیالیسمه و چون این بومش سر دونبشه یه طرف دیگه اش گیر دادن به بلاهت دیگران و سعی در ارشاد خلایق و منقذ من فی الضلال بودنه . یه بار از یکی شنیدم که از کسی شنیده بود که یا بنی Choose your own battle که ای فرزند گربه واکنش گر مباش و در پوستین خلق میفت و راهت بازتاب و تابناک راه کج و راست دیگران مباد. که حافظ نفرمود که تو خود محور خودی حافظ، چاره مصایب خویش کن

به فضل الهی اینقدر خومون مشکلات داریم عامو که نوبت به حل مشکلات کرات دیگر و کره هات دیگران نمی رسه.

حال اگه تندی در بحث میشه اون دیگه خاصیتشه و نمکشه که حکیم فرمود: لذتی که در فحش هست در انتفاد نیست.

من علایم بیماری فکری رو در خودم مشاهده می کنم و جسارت نمی کنم بگم در کثیری ولی میگم.

ما دچار بیمارهای شایعی هستیم مانند ورود با ماتحت به مباحث، سعی در حل مشکلات جهان، فراموشی خودمون، سیاست زدگی مضحک، بیماری ایدئولوژی، تاریخ ندانی و تاریخ نخوانی، دیگران گوسفند بینی، خود اکسیر اعظم یافته بینی و ...

به قول عزیزی، از بین این همه ادیان بزرگ، فقط یکی حقه و از بین شاخه های اصلیش باز یکی اصله و از بین فرق اون هم یکی اصیله و شما عدل وسط خانواده ای با این مشخصات به دنیا اومدید، خب اگه انقدر خوش-خر- شانسید برید بلیط بخت آزمایی بخرید خب

سروته مطالب رو بهم ربط بدم اینکه، عنوان نوشته هیچ ربطی می تونه نداشته باشه یا داشته باشه و من در آن لحظه با این جمله حال می کردم و نوشتم.

دیگر اینکه من در حال مهار توسن سرکش اندیشه و نعل کردن اسب گریزپای افکار خویشم تا خروجیش فقط ترشحات قهوه ای رنگ نباشه، چیزی بنویسم که به درد نکیر و منکر بخوره، مراقب باشم خیلی دیگران رو حمار فرض نکنم شاید حدس دیگران هم در مورد من صائب باشه حالا یه خورده کمتر یا بیشتر.

سعی کنم بحث ایجابی کنم و نه تنها سلبی. اون بالا هم یادم باشه که به قول عزیزی، یادداشت یعنی ناتمام و ناقص

علیک و علینا آلف تحیه و سنان

 

هیچ نظری موجود نیست: